بعد از حمله ایران به اسرائیل چه خواهد شد؟
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۲۳۶۷۶
زیسان: حمله پهپادی و موشکی بامداد امروز (۲۶ فرودین) ایران به اسرائیل آینده تنش بین دو طرف و معادلات امنیتی منطقه به مساله و چالشی مهم تبدیل شده است. به روایت سادهتر پرسش مهم این است که بعد از حمله ایران به اسرائیل چه خواهد شد؟ آیا جنگی بزرگ در راه خواهد بود یا اینکه تنشها در نقطه کنونی مهار خواهند شد؟
به گزارش «زیسان»، بنا بر آمارهای متشر شده از سوی رسانهها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بامداد امروز در حملاتی گسترده و فراگیر، ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک زمین به زمین را به سمت اسرائیل شلیک کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حمله سپاه به مناطق نظامی مختلف اسرائیل، در سطح جهانی با واکنشی بیسابقه و گسترده همراه بود. حال برای ناظران سیاسی و افکار عمومی مساله مهم تحولات آتی بعد از این حمله است. در ادامه نوشتار حاضر به سه سناریوی احتمالی در باب آینده تنش میان تلآویو و تهران بعد از تحولات پرداخته میشود.
سناریوی نخست: توقف جنگ در نقطه کنونی (اقدام تنبیهی ایران)سناریوی خوشبینانه و البته مطلوب برای منطقه خاورمیانه، توقف جنگ در نقطه کنونی است. بدین معنا که ایران به حمله تروریستی اسرائیل در سوریه که منجر به شهادت تنی چند از مستشاران ایرانی در دمشق شده، واکنش نشان داده و تنبیه مورد نظر انجام شده است. اساس این فرضیه این است که اسرائیل نیز میپذیرد که دیگر حمله جدیدی علیه ایران انجام ندهد یا به روایت سادهتر پاسخ ندهد.
مهمترین پیشرانهای این سناریو را میتوان سه عامل مهم دانست. اول اینکه اسرائیلیها و ایران خواهان وقوع جنگ فراگیر در مقطع کنونی نیستند. دوم این که قدرتهای بینالمللی متحد اسرائیل اعم از آمریکا و کشورهای اروپایی خواهان وقوع جنگ میان ایران و اسرائیل نیستند. در سطح سوم نیز بازیگران منطقهای به شدت از بر هم خوردن ثبات واهمه دارند و خواهان وقوع درگیری میان تهران و تلآویو نیستند.
در سوی مقابل مهمترین پسرانها (موانع) سناریوی توقف جنگ دو محرک مهم است. اول این که حاکمان رژیم تلآویو پاسخ به ایران را برای حفظ اعتبار و پرستیژ خود ضروری میپندارند. کابینه تندرو اسرائیل که در داخل نیز با بحران مشروعیت همراه است، قصد دارد از این بحران برای تقویت جایگاه خود در صحنه داخلی بهره بگیرد. در سطح دوم، طیف تندروهای اسرائیل به شدت دولت نتانیاهو را برای پاسخ دادن تحت فشار قرار دادهاند. برای نمونه ایتامار بن گویر، وزیر امنیت اسرائیل از همان لحظات ابتدایی خواهان نشان دادن پاسخ قاطع و بزرگ بوده است.
با نظر به تمامی این ادله میتوان اظهار داشت که احتمالا تحولات و معادلات در نقطه کنونی متوقف نخواهد شد. به نظر میرسد در آینده نزدیک اتفاقات جدید در صحنه تنش میان اسرائیل و ایران در راه خواهند.
سناریوی دوم: وقوع جنگ فراگیربر خلاف سناریوی نخست، بدبینانهترین فرضیه ممکن وقوع درگیری تمامعیار یا اعلام جنگ است. اساس سناریوی حاضر این است که اسرائیل به ایران پاسخ خواهد داد. در ادامه نیز ایران مجددا به رژیم اسرائیل حمله میکند و در نهایت این سیکل به اعلام جنگ و وقوع یک درگیری فراگیر میانجامد.
البته باید توجه داشت که این سناریو برای اسرائیلیها یک الزام حداقلی دارد که آن هم عبارت است جلب حمایت متحدان به ویژه ایالات متحده آمریکا. مهمترین پیشران سناریوی حاضر خواست و اراده کابینه رادیکال مستقر در تلآویو برای گسترش بحران در منطقه است. آنها از این طریق قصد دارند هم مشروعیت داخلی را تقویت کنند و هم مساله غزه را در کما فرو ببرند.
در سوی مقابل مهمترین پسران این سناریو، عدم رضایت تمامی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از وقوع جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل است. در مهمترین سطح، آنچنان که وبگاه آمریکایی آکسیوس نقل میکند: جو بایدن به نتانیاهو گفته واشنگتن مخالف هرگونه حمله اسرائیل به ایران است. همچنین رئیس کاخ سفید تاکید کرده که ایالات متحده در عملیاتهای هجومی علیه ایران مشارکت نخواهد کرد.
علاوه بر این نامعلوم بودن آینده جنگ و تحولات منطقه میتواند دیگر عامل بازدارنده در وقوع جنگ تمامعیار باشد. آغاز جنگ آسان است، اما پیشبردن آن پرهزینه و سرانجامش نامعلوم است؛ بنابراین سناریوی وقوع جنگ تمامعیار را میتوان نامحتملترین سناریوی ممکن مورد ارزیابی است.
سناریوی سوم: تداوم تنشهای مستقیم و غیرمستقیم به صورت کنترل شدهسناریوی توقف تنش را میتوان خوشبینانه و سناریوی تشدید تنش را بدبینانه ارزیابی کرد و هر دو از امکان تحقق پایینی برخوردارند. در میانه این دو سناریو، فرضیه واقعبینانه برای آینده تحولات بعد از حمله اخیر ایران به اسرائیل، نه توقف جنگ است و جنگ تمامعیار.
به نظر میرسد بعد از اتفاقات اخیر شاهد آغاز عصری جدید در تنشهای ایران و رژیم اسرائیل خواهیم بود. اگر در گذشته تنشهای میان دو طرف محدود به درگیریهای نقطهایِ محدود و کنترل شده به صورت غیر مستقیم بود، در مقطع جدید، درگیریهای مستقیم نیز وارد گود شدهاند، اما این درگیریها محدود و کنترل شده خواهند بود.
به روایت دیگر در صورت تداوم تک و پاتکها، هیچ یک از طرفین قصد ورود به جنگ فراگیر را ندارد، اما باید توجه داشت که این وضعیت هر لحظه امکان تبدیل به یکی از دو سناریوی اول را دارد.
tags # ایران ، اسرائیل ، جنگ سایر اخبار چرا موهای بدن زنان کمتر از مردان است؛ آیا زنان مردان پشمالو را بیشتر میپسندند؟ مغز آلبرت انیشتین از مغز یک نئاندرتال کوچکتر بود! آیا انسانهای اولیه عاشق میشدند؟ آنها چگونه همسر خود را انتخاب میکردند؟ قدیمیترین راز تاریخ فاش شد؛ اول مرغ بود یا تخممرغ؟!منبع: زیسان
کلیدواژه: ایران اسرائیل جنگ ایران به اسرائیل نقطه کنونی تمام عیار توقف جنگ مهم ترین وقوع جنگ تل آویو تنش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۲۳۶۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.